مدح و ولادت امام جواد ( محمد تقی) علیهالسلام
بار دیگر عشق با الفاظ من هـمراه شد باز شعـرم از شعـور تـازهای آگـاه شد نغـمـه و گـلـبـانگ جـانم یا ولی الله شد صحبت از خورشید شد از آسمان از ماه شد فیض نوری آمد وطبع مرا پُر نور کرد جلوۀ ماه رجب قلب مرا مسـرور کرد با گل رویت جهان را باز گلشن کردهای غنچۀ لبخند را غرق شکـفـتن کردهای سـاحـت بـاغ تـولا را مـزیّـن کـردهای دیدۀ خورشید دل را باز روشن کردهای ماهی و هفت آسمان عشق همرنگ تو بود خوب شد زود آمدی خورشید دلتنگ تو بود چـشم تا وا میکنی دنیا سلامت میکند شهر یثرب، کعبه و بطحا سلامت میکند جـبـرئیل از عـالـم بالا سـلامت میکند پلک تا بر هم زنی بابا سـلامت میکند بر خدایی چهرۀ تو بس که او دل باخته گونههای اطهرت از بوسه گل انداخته جود را گفتم صدا میزد که دریایش تویی عـلم را گـفـتم نـدا در داد دانایش تویی عشق را گفتم صدا زد شور وغوغایش تویی «یامن ارجوه لکل خیر» معنایش تویی مهر و ماه آسمان نوری ز مشکات توأند عـالم و آدم گدای جود و خـیرات توأند از کلام وحی گشته نور باران سینهات عـلّمالاسـما بود یک گـوهر گنجـینهات میدرخشد تا قیامت پرچـم سبـزیـنهات پـور اکـثـمهـا هـمه مـاتـند در آئـینهات صحبت از دریا اگر چه در حد این قطره نیست آن که فیض از تو نبرده، ای فروغ دیده کیست؟ مـژدۀ آزادگی را بـر اسـیـران میدهی نور بر آئیـنۀ روشن ضمیران میدهی رشته مروارید را دست فقیران میدهی بهتر از آن را اگر که بر امیران میدهی میکنی بر دشمن دین با کرم روشنگری «قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری» آسـمان خـاک قـدمهـای تو را بر داشته قـبضۀ خـاک تو را بهـر شـفا بر داشته عطر جانبخش تو را با خود صبا برداشته هر که با نـام شـما دست دعـا برداشـته بر روی بال دعای خویشتن گُل میزند با تـولای شـما بـر آسـمـان پُـل میزند من که با ذکـر مـدام تو عـبادت میکنم کی تولای تو را با نفس قسمت میکنم گرچه از هجران کوی تو شکایت میکنم از همینجا با شما قصد زیارت میکنم یا ولـی الله! ای نـور دو عـالـم؛ السّلام یا امین الله، ای فـیـض مـعـظم؛ السّلام آفـتـابـا ذرهات را آسـمـان پــرواز کـن بر محبانت دری از لطف و احسان باز کن در کلام من به وصف خویشتن اعجاز کن توشۀ فـردای رستاخـیز ما را ساز کن گرچه شعر این «وفایی» نیست مانند کمیت هـدیهای آوردهام بهر رئـوف اهل بیت |